English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9147 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
public health U بهداشت همگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
public health pepartment U اداره بهداری
Other Matches
health U تندرستی
to be out of health U ناخوش بودن
health U سلامت مزاج
health U بهداشت
to keep one's health U موافب بهداشت خود بودن
had health U ناخوشی
had health U علت مزاج
health U حال
health U بهبودی
She always ignores her health. U هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
health centre U مرکز سلامتی
Be carful of your health . U متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
The health authorities . U مقامات اداره بهداشت
ill health U ناخوشی
ill health U ناتندرستی
improvement in health U افاقه
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
health services U خدمات بهداشتی
health policy U سیاست بهداشتی
health nursing U پرستاری
Watch your health! U مواظب سلامتی خودت باش!
health nursing U تخصص پرستاری
health food U غذای سالم
To ask after someone [someones health] حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
health food U خوراک بهداشتی
good health U تندرستی
good health U صحت مزاج
vigorous health U مزاج قوی
health certificate U گواهی بهداشت
health clinic U درمانگاه
health clinic U کلی نیک پزشکی
health giving U صحت بخش
health foods U خوراک بهداشتی
health foods U غذای سالم
health nurse U پرستار ارتشی
health nurse U نرس ارتشی
health insurance U بیمه بهداشتی
my health is tolerable U حالم بد نیست
certificate of health U گواهی بهداشت
Health Service U سرویسسلامتی
health care U ارگانبهداریوتندرستی
health insurance U بیمه بهداشت
health impairing U مضر برای سلامتی
bill of health U گواهی بهداشت
Health physics U فیزیک محافظت از پرتو
Health physics U بهداشت پرتوی
health insurance U بیمه تندرستی
mental health U سلامت روانی
my health is tolerable U بدنیستم
to establish one's health U تقویت مزاج کردن
to drink any ones health U بسلامتی کسی نوشیدن
the p health of old men U صحت چندروزه پیران
the p health of old men U تندرستی ناپایدارپیران
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
social health U بهداشت اجتماعی
to restorative to health U شفا دادن
to restorative to health U بهبود دادن
restore to health U شفا دادن
bill of health U گواهی صحت مزاج
bill of health U گواهی تندرستی
Health physics U فیزیک بهداشت
weak in health <adj.> U سست و کاهل
mental health U بهداشت روانی
pick up health U بهبود یافتن
restore to health U بهبود دادن
in roaring health U تن درست وفربه
vigorous health U بنیه خوب
weak in health <adj.> U کسل
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
in a good state of health U سالم
in a good state of health U تندرست
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
In good condition (health). U سالم وبی عیب
Exercize is good for the health. U ورزش برای سلامتی خوب است
To conserve ones health(energy ) U سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
Nothing can.compensate for the loss ones health. U هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
National Health Service U سیستمتفمینسلامتعمومی
to re establish ons's health U تقویت مزاج کردن
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. U ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
the public U عامه
the public U عموم مردم
in public U علنا"
public d. U زمین خالصه
public a U وکیل عمومی
in public U علنی
public U آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public U عمومی
public U عامه اشکار
public U مردم
public U سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public U عامه
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public U رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public U ملت
public U ملی
public U همگانی
public U همگان
public U عموم
public U همگانی ملی
public U اجتماعی
public services U خدمات عمومی
public road U شارع عام
public spiritedly U ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spirited U دارای روحیه اجتماعی
public servant U کارمنددولت
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public ship U کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
public ship U ناو دولتی
public service U استخدام دولتی
public service U خدمت بجامعه
public session U جلسه علنی
public services U بریات عمومیه
public spiritedness U خیر خواهی مردم
public servant U مستخدم عمومی
public order U نظم عمومی
public network U شبکه عمومی
public morals U اخلاق حسنه
public monopoly U انحصار دولتی
public mischief U جرم علیه جامعه
public meeting U اجتماع
public meeting U تجمع
public life U زندگی سیاسی
public life U زندگی در سیاست
public library U کتابخانه عمومی
public ownership U مالکیت عمومی
public servant U خادم ملت
public servant U مستخدم دولت
public sale U مزایده
public mischief U جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public sale U حراج
public policy U سیاست عمومی
public place U مکان عمومی
public place U محل عمومی
public ownership U مالکیت دولتی
public garden U باغچهعمودی
public ownership U خالصه دولتی
public domain U خالصه دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public domain U مالکیت دولتی
public baths U استخر عمومی
to make public U افشا کردن
to make public U فاش کردن
public domain U ملک خالصه
general public U عامهمردم
public convenience U توالتعمومی
public enterprise U مدیریتومالکیتعمومی
public holiday U تعطیلیعمومیورسمی
public house U کاروانسرا
public notice U آگهی به مردم
public ownership U ملک خالصه
to make public U اشکار یا علنی کردن
public utilities U برق و ...
public utilities U خدمات عمومی مانند اب
public utilities U تسهیلات عمومی
public trial U دادرسی علنی
public treasury U بیت المال
public traffic U رفت و امد همگانی
public submission U مناقصه رسمی
public spiritedness U میهن پرستی
public utility U کار عام المنفعه
public utility U عام المنفعه
public warehouse U انبار عمومی
public bar U اتاقیدرمشروبقروشیبامبلمانساده
the public voice U عمومی
the public voice U ارا
the public purse U خزانه ملی
the public are hereby notified U بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
the american public U مردم امریکا
quasi public U نیمه عمومی
quasi public U نیمه دولتی
public spiritedness U خیرخواهی عموم
public law U حقوق بین المللی عمومی
open to the public U واضح درنظر عموم
for the public good U برای خیر عموم
endowments to the public U اوقاف عامه
public prosector U مدعی العموم
public prosector U دادستان
public defender U وکیل تسخیری
public works U کارهای ساختمانی همگانی
public works U فواید عامه
public works U امورعام المنفعه
public works U تاسیسات عام المنفعه
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
public welfare U رفاه عمومی
public servants U مامورین دولتی
in the public view U در ملاء عام
open to the public U اشکار در نزد همه
of public utility U عام المنفعه
public property U مال عمومی
notary public U سردفتر اسناد رسمی
notary public U دفتر ثبت
notary public U صاحب محضر
notary public U دفتر اسناد رسمی
notify the public U به اطلاع عموم رساندن
public-spirited U خیرخواه مردم
in the sight of the public U در ملاء عام
in the sight of the public U در انظار عمومی
Recent search history Forum search
1someone who yell in public area to scare the other people
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com